مشاور دختر مشغول خوردن داستانهای سگسی ایرانی مغازه بود

08:09
20022

مشاور دختر باید اندازه گیری شلوار مرد را انجام دهد. او به اتاق مناسب رفت تا شلوار دیگر را بپوشاند و دختر را به او کمک کرد. او شلوار خود را برداشت و بدون شورتش باقی مانده بود، اما با خندق سرد. دختر شروع به خندیدن کرد. این مرد بلافاصله در مورد خرید ها را داستانهای سگسی ایرانی فراموش کرده و کودک را در طول روز کار خود کاملا فریاد می زند.